.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
خاطرات فتاح از دولت‌نهم و عصبانیت احمدی‌نژاد

پرویز فتاح گفت: در طول دوره فعاليت دولت نهم نيز برخي اعضاي دولت ريزش داشتند كه از آن جمله برادر ايشان است كه از همه به ايشان نزديك‌تر و بازرس ويژه رياست‌جمهوري بود. ايشان هم به خط پايان نرسيدند.

فتاح در گفتگو با جام جم درباره چگونگی کار در دولت نهم و سابقه آشنایی با رئیس جمهور گفت: دوستي و رفاقت قبل از دوران رياست جمهوري ايشان و وزارت بنده اگرچه مهم است اما در سطح رئيس‌جمهوري يا وزير موضوع به طور كلي فرق مي‌كند و نمي‌شود اين دو را با هم قياس كرد. چرا كه ما هيچ وقت در اين سطح با هم كار نكرده بوديم و در اين نوع روابط، آنچه حاكم است، فراتر از مسائل دوستي است.

فتاح ادامه داد: آقاي رئيس‌جمهوري نه از من بلكه از بسياري از دوستان قديم خودشان در دوره انتخابات دوره نهم جدا شدند. در طول دوره فعاليت دولت نهم نيز برخي اعضاي دولت ريزش داشتند كه از آن جمله برادر ايشان است كه از همه به ايشان نزديك‌تر و بازرس ويژه رياست‌جمهوري بود. ايشان هم به خط پايان نرسيدند.

پرویز فتاح در بیان خاطره ای از دوران وزارت و برخورد تند رئیس جمهور اظهار داشت: تقريبا 25 روز مانده به انتخابات اواخر ارديبهشت ايشان در تهران ملاقات مردمي داشت. ساعت 1:30-2 بعدازظهر از محل همان ملاقات مردمي به من زنگ زدند كه «آقاي فتاح!»؛من هم لحن ايشان را مي‌شناختم فهميدم اين از آن تماس‌هاست. تا جواب دادم، ايشان به تندي شروع به صحبت كرد. موضوع اين بود كه در آن ملاقات چند نفر از همكاران آب و فاضلاب تهران حضور داشتند و گفته بودند كه بخشنامه استخدام نيروهاي شركتي ا جرا نشده است. آقاي احمدي‌نژاد خيلي تند به من گفت چرا انجام نشده. گفتم آقاي دكتر! من كه نمي‌دانم اين افراد چه كساني هستند، 60‌هزار نفر در وزارت نيرو به همين وضعيت داشتيم كه به دلايل مختلف در آن ضوابط نمي‌گنجيدند.

گفتم بايد بررسي شوند. ما نمي‌دانيم اين افراد چه كساني هستند. من هم ديدم آنجا سر و صدا هست، سكوت كردم اما عصر همان روز كه احساس كردم، عصبانيتش فروكش كرده تماس گرفتم و با اين‌كه در جلسه بود، آمد بيرون و به تلفن جواب داد. گفتم آقاي دكتر! الان رو به راه هستيد و عصبانيت‌تان فروكش كرده؟ گفت: من حالم خوب است.

من عنوان كردم كه چون الان آرام هستيد مي‌گويم اين روش برخورد شما درست نيست ايشان خنديد و گفت، بابا شما چرا همه‌چيز را جدي مي‌گيري! گفتم شما جدي گفتيد بعد گفت نه اين‌طور نبوده و گذشت.

پرویز فتاح درباره چگونگی ورودش به دولت گفت: ورود من به دولت خيلي عجيب بود هرچه فكر مي‌كنم، مي‌بينم هدايتي در واقعيت قضيه وجود داشت. من دوستي 30 ساله با آقاي احمدي‌نژاد داشتم ولي 6 ماه قبل از انتخابات، ايشان را اصلا نديده بودم.

فتاح ادامه داد: نكته عجيب اين بود كه 20 روز پس از انتخابات و پيروزي آقاي احمدي‌نژاد كه حتي آن موقع هم ايشان را نديده بودم يكي از دوستان جبهه‌اي ما صبح آمد دفترم و گفت شما وزير مي‌شويد و من اين موضوع را در خواب ديدم، اول صبح آمد اين را گفت و رفت.

وی گفت: 10 روز بعد باز يكي از دوستان ديگر آمد و گفت، خانم من در يكي از شهرهاي جنوبي طلبه است و صبح زنگ زده و گفته به آقاي فتاح بگوييد من خواب ديدم ايشان وزير مي‌شوند. اين اتفاق چند بار افتاد. هفته آخري كه قرار بود ايشان فهرست وزرا را به مجلس بدهد (مرداد ماه)‌ صبح با خانمم رفتيم فرودگاه، چون پسرم اميرحسين از طرف مدرسه به سفر عمره مي‌رفت، 5/7 صبح برگشتم منزل كه خانمم را برسانم، تلفن زنگ زد گفتند آقاي رئيس‌جمهور با شما كار دارند، بعد گفتند، كجاييد، چند بار زنگ زديم نبوديد، گفتند آب دستت است بگذار زمين بيا اينجا. منتظرم. گفتم خير است ان‌شاءالله.

وزیر نیروی دولت نهم در ادامه گفت: رفتم رياست جمهوري، اولين بار در طول عمرم بود كه آنجا مي‌رفتم، از در عادي هم رفتيم. هيچ كس ما را نمي‌شناخت. به هر كسي گفتم رئيس‌جمهور ما را مي‌خواهد،‌ يك ساعت ما را معطل كردند. خدا لطف كرد و بنده خدايي آنجا مرا شناخت و راهنمايي‌ام كرد و رفتيم خدمت آقاي رئيس‌جمهوري. ايشان يك جمله گفت: ديروز جمعه عصر من ليست را بسته بودم، بعد گفتم يك‌بار ديگر نگاه كنم و امروز (شنبه)‌ آن را بفرستم مجلس.ديدم جاي شما خالي است.

بعد ايشان گفت، عكس شما را ديدم و احساس كردم جاي شما خالي است. گفتم شوخي نكنيد، من آماده نيستم، برنامه ندارم. گفت اسمت را مي‌نويسم برو و مقدمات كار را فراهم كن. من اصلا برنامه نداشتم. گفت اجازه نداري منزل بروي، همين جا بنشين و كارت را شروع كن و برنامه بنويس، ما هم همين‌طور رفتيم مجلس.

چون دو سه روز پس از آن ملاقات به منزل نرفتم و چون برنامه نداشتم فرصت هم كم بود، نشستيم و نوشتيم. به همسرم گفتم، اول باور نكرد و گفت قبول نكن، ‌چون زندگي ما روال ديگري داشت و ما در وادي اين چيزها نبوديم و به زندگي در گمنامي بسيار راضي بوديم. اما قسمت اين‌طوري شد.

فتاح درباره رابطه اش با وزرای دولت قبلی گفت: آقاي احمدي‌نژاد تا اسم بنده را مطرح كردند، اولين كاري كه كردم اين بود كه رفتم پيش آقاي مهندس بيطرف.برخورد ایشان خيلي خوب بود. من گفتم آقاي بيطرف! قرعه فال به نام من ديوانه زدند. ايشان هم به دليل رفاقت ديرينه‌اي كه با هم داشتيم، خيلي استقبال كردند و گفتند وزارتخانه را بسيج مي‌كنم تا از شما حمايت كنند و اين كار را كردند.

دوباره زماني كه مي‌خواستم مجلس بروم، پيش ايشان رفتم پيشنهادها و نظراتشان را خواستم. خيلي كمك كردند. تمام ارقام و آماري كه در مجلس ارائه كردم، از آقاي بيطرف گرفتم. بعد از ايشان خواهش كردم در وزارتخانه ماندند، دفتري برايشان تجهيز كرديم و بارها خدمت ايشان رفتم. حتي براي تبريك عيد نوروز، اول بنده خدمت ايشان مي‌رفتم. روابط خوبي با هم داشتيم، مي‌آمدند دفتر ما و مشورت مي‌دادند.


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.254 seconds.